• تاریخ انتشار : چهارشنبه 4 ژوئن 2025 - 7:09
  • کد خبر : 694
  • چاپ خبر
حسینی مزاری در همایش «فاجعه در غزه و عوامل انفعال جوامع اسلامی»؛

اولین گام حمایت از غزه، حساسیت در عرصه حجاب و عفاف است

رئیس مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان، در سخنانی در همایش «فاجعه در غزه و عوامل انفعال جوامع اسلامی» از سوی دفتر نمایندگی این مرکز در مشهد مقدس با بیان اینکه «امروز در غزه مشکلات بسیار جدی وجود دارد و شما خانم‌ها اینجا جمع شده‌اید تا از زنان و کودکان غزه حمایت کنید»، تأکید کرد: «از این تریبون اعلام می‌کنیم که در همه عرصه‌ها کنار برادران و خواهران فلسطینی هستیم و اولین گام حمایت ما، حساسیت و تلاش فعال در عرصه حجاب و عفت است».

خبرگزاری صدای افغان(آوا) ـ مشهد مقدس: متن کامل سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین سید عیسی حسینی مزاری، رییس مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان افغانستان در همایش «فاجعه در غزه و عوامل انفعال جوامع اسلامی» از سوی دفتر مرکز تبیان در مشهد مقدس به شرح زیر است:

بسمه تعالی
قال رسولُ اللّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله:
«أمّا العَفافُ فيَتَشَعَّبُ مِنهُ الرِّضا، والاستِكانَةُ، والحَظُّ، والرّاحَةُ، والتَّفَقُّدُ، والخُشوعُ، والتَّذَكُّرُ، والتَّفَكُّرُ، والجُودُ، والسَّخاءُ.»

وضعیت زنان و کودکان غزه و انفعال و سکوت کشورهای اسلامی
مراسمی که امروز برگزار شده، به مناسبت حمایت از زنان و کودکان غزه است. حتماً از طریق اخبار و رسانه‌ها در جریان هستید که امروز، فاجعه‌ای به تمام معنا در سرزمین غزه در جریان است: قتل‌عام گسترده، تخریب وسیع، محاصره کامل، و گرسنگی دادن به بازماندگان؛ همه‌ی این‌ها شرایط بسیار اسفباری را رقم زده است.
امروز ۶۰۱ روز می‌شود که باریکه‌ی غزه در برابر تقریباً تمام دنیای کفر ایستادگی، مقابله و مقاومت کرده است. مردم غزه برخاسته اند و از تمام دین، مذهب و مکتب، به دفاع و حمایت پرداخته‌اند.
اما متأسفانه، کشورهای اسلامی—به‌جز تعداد اندکی—در وضعیت انفعال کشنده به سر می‌برند. تنها جمهوری اسلامی ایران با تمام توان در این عرصه حضور داشته و دارد. همچنین حزب‌الله لبنان و حشدالشعبی عراق تا حد توان خود به وظایف‌شان عمل کرده‌اند. در حال حاضر نیز یمنی‌ها برای دفاع و حمایت از مردم غزه در مقابله با رژیم منحط اسرائیل ایستاده‌اند. افغانستان نیز به جرگه‌ی مدافعان غزه پیوسته است. این کشور از نظر مادی در حال کمک به مردم غزه است—تا کنون چندین محموله‌ی کمک به باریکه‌ی غزه ارسال شده—و از نظر معنوی و تبلیغاتی نیز در کنار مردم غزه ایستاده است. همچنین، آمادگی برای اعزام نیروی نظامی را از گذشته داشته و اکنون نیز دارد، اگر شرایط مساعد شود.
اما سایر کشورهای اسلامی نه‌تنها منفعل‌اند، بلکه با سکوت خود عملاً مؤید جنایات و استمرار جنایت علیه مردم غزه هستند. بدتر از آن، برخی کشورهای اسلامی و عربی، آشکارا در کنار رژیم منحط اسرائیل قرار گرفته‌اند. بسیاری از وسایل، ابزار، امکانات اقتصادی، فرهنگی و حتی تسلیحاتی از طریق همین کشورها به رژیم صهیونیستی ارسال و به سرزمین‌های اشغالی منتقل می‌شود.

عامل انفعال کشورهای اسلامی چیست؟!
خب، بحث این است که عامل این انفعال چیست؟! چه چیزی باعث شده است که کشورهای اسلامی این‌گونه منفعل باشند، هیچ اقدامی نکنند، و حتی با سکوت خود حامی رژیم منحط اسرائیل شوند؟! و چه‌بسا در عمل، کمک‌گر این رژیم هم باشند؟!.

بی‌عفتی؛ محوری‌ترین عامل انفعال
عوامل مختلفی باعث این انفعال شده‌اند، اما محوری‌ترین، اساسی‌ترین و اثرگذارترین عاملِ انفعال کشورهای اسلامی، بی‌عفتی است.
عفّت، محور اخلاق و اساس اخلاق اسلامی است. عفّت یعنی دوری از گناه و اعمال خلاف اخلاق و شرع، به‌ویژه در رابطه با مسائل جنسی. در واقع، عفّت به معنای حفظ حدود شرع و اخلاق در رفتار و کردار است، مخصوصاً در حوزه‌ی مسائل جنسی. اما بحث عفّت، فقط مربوط به جسم نیست؛ گناه، گناه روحی و ذهنی هم هست. یعنی وقتی می‌گوییم فلان فرد «عفیف» است، یعنی در همه ابعاد—در ذهن، در فکر، در عمل، چه با دست، چه با زبان، چه با دامن—از همه جهت پاک است و دور از گناه.
وقتی جامعه‌ای از عفّت برخوردار باشد، آن جامعه، جامعه‌ای قدرتمند است. فردِ عفیف، فردِ قدرتمند است. دقیقاً تمام مصادیق یک فرد مؤمن در وجود انسان عفیف هست. اگر انسان، مؤمن بود، أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ است؛ اگر عفیف بود، رُحَماءُ بَينَهُم است. یعنی اگر عفیف بود، مشخصات و ویژگی‌های انسان مؤمن را دارد.

آثار عفت داشتن و بی‌عفتی در یک جامعه
اگر افراد یک جامعه، افراد عفیفی باشند و خصوصیات گسترده‌ی یک مؤمن را در خود داشته باشند، آن جامعه قدرتمند است. آن جامعه قطعاً در برابر کفار حساس و مقاوم است و در میان خودشان متحد و منسجم.
اما اگر عفّت وجود نداشته باشد، اگر در جامعه گناه رایج شود، اگر حیا از میان برداشته شود، آن جامعه، جامعه‌ای ساکت و منفعل خواهد بود. آن جامعه بستری می‌شود برای ظهور و بروز معاصی و گناهان، و محل بهره‌برداری دشمنان اسلام خواهد شد. در نهایت، آن فرد، آن افراد، و آن اجتماع به‌جای آن‌که در مقابل دشمن بایستند، حامی دشمنان دین و مذهب و مکتب خواهند بود.
شاهد مثال ما، روایتی است از پیامبر گرامی اسلام. ببینید که روایات ما درباره‌ی عفّت چه می‌گویند. عفّت، چه آثاری در جامعه دارد. بی‌خود نیست که دشمنان ما و شما، تمرکز کرده‌اند تا عفّت را از جوامع اسلامی بردارند.
ما در طول عمر خود، تجربیات بسیار تلخی داریم از اینکه دشمنان چگونه برنامه‌ریزی کردند، چگونه عمل کردند تا عفّت را از جامعه‌ی اسلامی حذف کنند. چون اگر عفّت از میان برود، به گفته پیامبر اسلام، ده چیز از جامعه رخت برمی‌بندد. و اگر این ده ویژگی در جامعه نباشد، آن جامعه بستری می‌شود برای تمام رذایل اخلاقی.
اگر عفّت وجود داشته باشد، جامعه بستر فضایل اخلاقی خواهد شد. فضایل اخلاقی است که باعث اقتدار فرد و جامعه می‌شود. اما اگر عفّت از بین برود، رذایل اخلاقی شکل می‌گیرد، و اگر جامعه‌ای مملو از رذایل اخلاقی شود، خب، مشخص است که مشکلات متعددی به وجود خواهد آمد.

۱ـ رضا
پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرمایند:
«أمّا العَفافُ فيَتَشَعَّبُ مِنهُ الرِّضا»
یعنی عفّت چیزی است که از آن، رضا منشعب می‌شود.
رضا یعنی وقتی عفّت در جامعه وجود داشته باشد، رضایت در جامعه برقرار می‌شود؛ یعنی انسان‌ها از یکدیگر راضی‌اند، نسبت به هم حُسن‌نظر دارند. وقتی حسن‌نظر وجود داشته باشد، آدم‌ها با هم همسو می‌شوند؛ وقتی همسو شدند، با هم نزدیک می‌شوند؛ وقتی نزدیک شدند، میان‌شان وحدت به وجود می‌آید. و وحدت هم قطعاً موجب اقتدار جامعه می‌شود.
اما اگر رضا نباشد، چه اتفاقی می‌افتد؟! همه نسبت به هم بی‌اعتماد و ناراضی هستند. از یکدیگر شکایت می‌کنند، علیه هم حرف می‌زنند، به هم نق می‌زنند، از هم گله دارند. در نهایت، این شکایت‌ها و بدگویی‌ها، منجر می‌شود به درگیری و اختلاف؛ اختلاف هم منتهی می‌شود به تفرقه، و تفرقه در نهایت به تقابل و دشمنی می‌انجامد.
ببینید، اگر فقط همین یک رذیله در جامعه وجود داشته باشد، کار جامعه ساخته است! چه برسد به سایر رذایل. اما اگر عفّت باشد و تنها رضا در جامعه برقرار باشد، همان کافی است تا جامعه در مسیر رشد و تعالی و پیشرفت قرار گیرد. اما اگر عفّت نباشد، رضا هم نخواهد بود، و در نتیجه، مشکلات مختلفی پدید خواهد آمد.

۲ـ آرامش
و بعد، پیامبر(ص) می‌فرمایند:
«والاستِكانَةُ»
یعنی آرامش.
اثر دیگر عفّت این است که اگر در جامعه عفّت وجود داشته باشد، آرامش نیز برقرار خواهد بود. اما اگر عفّت از میان برود، آرامش هم از بین می‌رود. به‌جای آرامش، ناآرامی و ناامنی به وجود می‌آید. مشکلات متعددی در جامعه شکل می‌گیرد، تا جایی که ممکن است منجر به درگیری، نبرد، قتل و خون‌ریزی شود.
و این ناآرامی و ناآسایشی، اول از درون خانواده شروع می‌شود، بعد آزار همسایه پیش می‌آید، بعد نوبت به آزار محله می‌رسد، بعد هم در ولایت، و در نهایت در سطح یک کشور، افرادی یا مجموعه‌ای از افراد ناسالم، شروع به آزار و اذیت، زورگویی، حق‌کشی، تخریب و حتی آدم‌کشی می‌کنند.
ببینید، اگر عفّت در جامعه نباشد، آثارش دقیقاً همین است.
«والاستِكانَةُ» یعنی اگر عفّت باشد، آرامش هست؛ اگر عفّت نباشد، آرامش از بین می‌رود.

۳ـ حظ
«والحَظُّ»
اثر دیگر وجود عفّت، «حظ» است؛ یعنی بهره‌مندی از کارهای خیر.
در جامعه‌ای که عفّت وجود داشته باشد، کارهای خیر در حوزه‌های مختلف انجام می‌شود—در رشته‌های گوناگون، در مسیرهای متنوع—و انسان‌ها از این کارهای خیر بهره می‌برند، فایده می‌گیرند. اما اگر عفّت نباشد، هرچند ممکن است کار خیر وجود داشته باشد، اما بهره‌وری از آن نیست. یعنی استفاده‌ای از این کار خیر به عمل نمی‌آید، و این خودش اثری بسیار منفی بر جامعه می‌گذارد.

۴ـ راحتی
اثر دیگر عفّت، «والرّاحَةُ» است.
اگر در جامعه عفّت باشد، راحتی وجود دارد.
یعنی چه؟! یعنی اینکه اگر مردی از خانه بیرون می‌رود، خیال همسرش راحت است؛ سوء‌ظن ندارد، نگران نیست. اطمینان دارد که همسرش بی‌راه نمی‌رود. اگر زن از خانه بیرون می‌رود، خیال مردش راحت است. خیال پدر از مادر راحت است، خیال مادر از پدر راحت است. پدر و مادر از فرزندان‌شان آسوده‌خاطرند، نگران نیستند که دختر یا پسرشان وقتی آخر شب بیرون رفته، چه اتفاقی ممکن است بیفتد؟!
این راحتی فقط وقتی وجود دارد که در جامعه عفّت حاکم باشد.
اما اگر عفّت نباشد، چه می‌شود؟!
مرد وقتی از خانه بیرون می‌رود، تا وقتی برگردد، نصف گوشت زن بیچاره آب می‌شود از اضطراب. دائم نگران است، ناراحت است، با دل‌شوره می‌پرسد:
کجا رفت؟! چه کرد؟! با کدام زن ارتباط داشت؟! در چه مسیری رفت؟! آیا خیانت کرد؟! آیا دلش جایی دیگر رفت؟!
یا برعکس، مرد خانه نشسته، و زن بیرون رفته؛ رفته نانوایی، رفته بازار، رفته دکتر یا با هر بهانه‌ای از خانه بیرون شده… اما مرد دائم مضطرب است، دائم فکرش مشغول است، نگران است.
یک خاطره بگویم:
سال ۱۳۷۶ شمسی بود. ما مهمانی از یکی از رسانه‌های غربی داشتیم. در هتل، با مسئول رسانه‌شان صحبت می‌کرد. من آن‌جا نبودم، اما آقای حبیبی، همکار ما، در اتاق حضور داشت.
در حین گفتگو با مسئول آن رسانه، این مهمان اظهار ناراحتی می‌کرد و می‌گفت: شما در این مدت خیلی سیاه‌نمایی کرده‌اید درباره اوضاع ایران. تبلیغات منفی زیادی علیه جمهوری اسلامی داشته‌اید، در حالی که آن‌چیزی که شما می‌گویید، واقعیت ندارد. وضعیت ایران آنگونه که شما می‌گویید بد نیست، بلکه خیلی خوب است.
بحث و گفت‌وگو ادامه پیدا کرد، تا این‌که در نهایت، این مهمان به مسئول رسانه گفت: «خانم، خیالت راحت. حداقل در ایران یک زندگی شرافتمندانه وجود دارد.»
صحبت را این‌گونه تمام کرد.
بعد، آقای حبیبی از او پرسید: «یعنی چی زندگی شرافتمندانه؟!»
او پاسخ داد: «یعنی اینکه شما الان این‌جا هستید، خانه‌تان احتمالاً کیلومترها دورتر است، ولی خیالتان راحت است. مطمئنید که هیچ اتفاقی برای همسرتان، مادرتان، فرزندتان نمی‌افتد. اما من این‌طور نیستم. همین حالا که این‌جا هستم، قلبم در سینه‌ام نیست! مضطربم. نمی‌دانم وضعیت همسرم در لندن چطور است. چه مشکلی ممکن است پیش آمده باشد…»
ببینید!
این، نتیجه وجود عفّت است. عفّت است که به انسان آرامش می‌دهد. اما بی‌عفّتی، باعث ناآرامی و اضطراب دائمی در فرد می‌شود.

۵ـ تفقد
«والتَّفَقُّد»
از دیگر آثار وجود عفّت در جامعه، تفقد است.
تفقد یعنی دلجویی، دلسوزی نسبت به همدیگر، همگرایی.
وقتی عفّت در جامعه باشد، مردم نسبت به یکدیگر حساس‌اند، دغدغه‌مندند، توجه دارند. ما نسبت به همدیگر احساس مسئولیت می‌کنیم، یکدیگر را رها نمی‌کنیم، پشت هم را خالی نمی‌کنیم. اما اگر عفّت نباشد، همین همگرایی و دل‌سوزی هم از بین می‌رود، هر کس فقط دنبال خودش است، و دیگر کسی برای دیگری تفقد و دل‌جویی ندارد.

۶ـ خشوع
«والخُشوعُ»
اثر دیگر عفّت، خشوع است؛ یعنی تواضع.
در جامعه‌ای که عفّت باشد، آدم‌ها متواضع‌اند.
هرکس جایگاه خودش را می‌شناسد. بزرگ، جایگاه خود را دارد، کوچک هم جایگاه خودش را دارد.
بزرگ به کوچک احترام می‌گذارد، کوچک هم به بزرگ ادب می‌کند. نظم اجتماعی برقرار است، حرمت‌ها سرجای خودشان هستند. اما در جامعه‌ای که عفّت نباشد، نه بزرگ به کوچک احترام دارد، نه کوچک به بزرگ. هیچ‌کس برای هیچ‌کس احترامی قائل نیست. جایگاه‌ها مخدوش می‌شوند.

۷ـ تذکر
و اثر دیگر عفّت، «التَّذَكُّرُ» است؛ یعنی تذکر، نصیحت، آگاهی‌بخشی.
در جامعه‌ای که عفّت وجود داشته باشد، فرهنگ نصیحت زنده است. افراد جامعه، نصیحت‌پذیرند. وقتی بزرگ‌تر، به جوان یا بچه‌ای تذکر می‌دهد، او می‌پذیرد، می‌گوید: «چشم، حرف شما درست است. ان‌شاءالله این اشتباه تکرار نمی‌شود.»
حتی اگر اشتباهی هم نکرده باشد، و فقط سوءتفاهمی پیش آمده باشد، باز هم به احترام آن بزرگ می‌گوید: «شما درست می‌فرمایید. ما در خدمتیم.»
اما اگر در جامعه عفّت نباشد، نه تذکری هست، نه نصیحتی، نه پذیرشی. نه کسی جرأت نصیحت کردن دارد، نه کسی حوصله‌ی شنیدن تذکر را. تا می‌خواهی چیزی بگویی— بگویی: «خانم، این کارت اشتباه است.» یا بگویی: «آقا، این حرکت در شأن شما نیست.» بلافاصله طرف با پرخاشگری و بی‌ادبی پاسخ می‌دهد.
مثلاً اگر بگویی: «خانم، لباس‌تان مناسب نیست.» یا بگویی: «آقا، چرا ریش‌تان را تراشیده‌اید؟!»
فوراً می‌گوید: «آقا! دل پاک باشد. ظاهر مهم نیست.»
در حالی که این حرفِ غلطی است.
اگر دل کسی پاک باشد، این پاکی باید در ظاهر او هم تجلی پیدا کند. معنا ندارد که دل شما الهی باشد، اما ظاهر شما یزیدی! معنا ندارد که دل شما پر از ارزش‌های دینی باشد، اما حجاب‌تان، حجاب زنان بدکاره باشد!
به قول یکی از آیات عظام ایرانی، فرمودند:
«مگر می‌شود شما دانه‌ی کدو را بگیرید، پوستش را جدا کنید و فقط مغز را در خاک بکارید و انتظار داشته باشید سبز شود؟! نمی‌شود. امکان ندارد. اگر می‌خواهید چیزی را بکارید، باید دانه سالم باشد؛ هم پوست داشته باشد، هم مغز.»
اگر انسان ایمان دارد، بر اساس این ایمان باید عمل صالح هم داشته باشد. امکان ندارد کسی ایمان داشته باشد، اما ظاهر و رفتارش صالح نباشد. امکان ندارد کسی عمل صالح انجام دهد، اما ایمان نداشته باشد. این دو باید با هم همراه باشند.
اگر ما ایمان داریم به مبانی دینی، به ارزش‌های الهی، مذهبی و مکتبی، پس باید عمل ما، رفتار ما، ظاهر ما، گفتار ما هم مطابق با آن ایمان باشد.
پس نتیجه می‌گیریم:
وقتی عفّت در جامعه هست، تذکر هست، پذیرش تذکر هست، نصیحت هست، و نصیحت‌پذیری هست. اما اگر عفّت نباشد، نه کسی پند می‌دهد، نه کسی پند می‌پذیرد.

۸ـ تفکر
«والتَّفَكُّرُ»
تفکّر، یکی دیگر از نتایج و آثار عفّت است.
وقتی در جامعه عفّت وجود داشته باشد، تفکّر هم وجود دارد. یعنی همه کارها و امور، بر اساس فکر و اندیشه انجام می‌شود. اول انسان فکر می‌کند، می‌سنجد، بعد بر اساس آن تفکر، دست به عمل می‌زند.
خب، طبیعی است که اگر هر عمل ما بر پایه تفکر صحیح باشد، آن عمل، درست خواهد بود، ثواب خواهد داشت، و ما از آن عمل بهره‌برداری درست و مفید خواهیم کرد.
اما اگر تفکّر نباشد، چه اتفاقی می‌افتد؟!
وقتی تفکر در کار نباشد، همه امور زندگی به هم می‌ریزد. چرا؟! چون تفکر خودش منشأ بسیاری از افعال و واکنش‌های زندگی است. اگر فکر نباشد، همه چیز تعطیل می‌شود:
ـ زندگی خانوادگی مختل می‌شود
ـ روابط اجتماعی به هم می‌خورد
ـ سیاست به بی‌نظمی کشیده می‌شود
ـ همه چیز از هم گسیخته می‌شود
ـ هیچ چیز سر جای خودش نیست
ـ هیچ چیز به چیز دیگر بند نمی‌شود.
بنابراین، تفکّر مسأله‌ای بسیار مهم است. و این تفکّر، نتیجه وجود عفّت در فرد و جامعه است. و در مقابل، بی‌فکری و سطحی‌نگری، ناشی از نبود عفّت در جامعه است.

۹ـ جود
«والجُودُ»
اثر دیگر عفّت در جامعه، «جود» است؛ یعنی بخشش، کرم، بخشندگی.
جود، یعنی فرد، نعمت‌ها و داشته‌های خودش را، بی‌توقعِ بازگشت، در اختیار دیگران قرار می‌دهد.
فرد جواد، بخشایش‌گر است، بلندنظر است، کَرَم دارد، و جوانمردی در وجودش است.
اما اگر عفّت در جامعه نباشد، این فضیلت اخلاقی هم از بین می‌رود.
وقتی جود نباشد، یعنی بخشش از بین می‌رود، بلندنظری نیست، کرم و جوانمردی نیست؛ خب طبیعی است که در چنین جامعه‌ای، بسیاری از مشکلات و معضلات اجتماعی و اقتصادی بروز می‌کند. چون بخشی از حل مشکلات جامعه، به همین روحیه بخشش و جود وابسته است. و این روحیه، وقتی در افراد است که عفّت در وجودشان نهادینه شده باشد.

۱۰ـ سخاوت
«والسَّخاءُ»
از دیگر آثار عفّت در جامعه، وجود سخاوت است. سخا و جود با هم فرق دارند.
جود یعنی بخشش قبل از درخواست؛ به همین دلیل است که خداوند متعال را جواد می‌نامند، چون جود دارد. جود، ذاتی است، اکتسابی نیست. اما سخا، اکتسابی است. سخاوت وقتی اتفاق می‌افتد که فردی چیزی را درخواست کند و شما پاسخ بدهید.
با این حال، هر دو—جود و سخا—فضیلت‌های اخلاقی والایی هستند.
در جامعه‌ای که عفّت وجود دارد، جود هست، سخا هست، بخشش هست، بلندنظری هست، جوانمردی هست، و مهم‌تر از همه، بخل وجود ندارد.
شما نمی‌توانید در جامعه‌ای که عفیف است، آدم بخیل پیدا کنید. اما در جامعه‌ای که بی‌عفّت است، همه نسبت به هم بخیل می‌شوند، همه نسبت به همدیگر تنگ‌نظر می‌شوند، از کمک کردن فرار می‌کنند.

آغاز بی‌عفّتی از کجاست؟!
چگونه یک جامعه بی‌عفّت می‌شود؟! چطور یک فرد بی‌عفّت می‌شود، و این بی‌عفّتی در جامعه گسترش پیدا می‌کند و در نهایت، جامعه تبدیل می‌شود به بستری وسیع برای گناه و معصیت؟!
خواهران محترم!
آغاز بی‌عفّتی، بدحجابی است.
وقتی بدحجابی در جامعه شروع شد، وقتی رایج شد، بدانید که آثار و نشانه‌های بی‌عفّتی نیز آشکار خواهد شد و گسترش پیدا خواهد کرد.
بحث ما فقط «دو تار مو» نیست که بگوییم چرا از زیر چادر، دو تار مو پیدا بود!
یا چرا برجستگی‌های بدن زن، از زیر چادر خاص دیده می‌شود!
نه!
اگرچه حجاب، واجب شرعی است و واجب الهی‌ست، و هیچ تردیدی در این نیست، اما چرا این واجب شده؟! برای این‌که بی‌عفّتی در جامعه به وجود نیاید.
اگر بی‌عفّتی وارد جامعه شود، همه چیز از بین می‌رود. به همین خاطر است که دشمنان ما، با تمام توان، برای بی‌عفّت کردن جامعه تلاش می‌کنند. و این بی‌عفّتی، از بدحجابی آغاز می‌شود.
ادامه‌ی بدحجابی چیست؟!
می‌رسد به بی‌حجابی.
و بعد از بی‌حجابی، نوبت می‌رسد به آمیختگی زن و مرد نامحرم،
به راحتیِ ارتباطات بین نامحرم ها.
مثلاً به فلان خانم می‌گوییم: «خانم! با این آقایی که دست دادی، چه نسبتی داری؟! برادرت بود؟!»
می‌گوید: «نه، پسرعمه‌ام بود.»
خب خانم محترم! پسرعمه، نامحرم است! شما چطور به‌راحتی با پسرعمه‌تان دست می‌دهی؟!
یا می‌گویند: «بالاخره فامیل است!»
با پسرخاله دست می‌دهد، یا پسرخاله با دخترخاله روبوسی می‌کند.
می‌گوید: «اشکالی ندارد، ما که با هم هستیم، فامیل هستیم.»
اما این طرز تفکر اشتباه است، این‌ها نشانه‌های گسترش بی‌عفّتی در جامعه است. آهسته‌آهسته، این‌طور پیش می‌رود، و در نهایت مسیرهای گناه و معصیت باز می‌شود. به‌ویژه، معاصی جنسی؛ چه این معصیت‌ها جسمی باشند، یعنی تماس و لمس، و چه حتی ذهنی باشند، یعنی فرد در فکر و خیال خودش، در حال گناه و رابطه‌ی نامشروع ذهنی باشد.

جمع‌بندی؛ خروج جامعه از مسیر انسجام و اقتدار و رسیدن به انفعال
به‌هرحال، این نکاتی که گفته شد درست است، و نتایج و عواقبش در درجات مختلفی ظاهر می‌شود. اما در نهایت، زمینه را فراهم می‌کند برای رواج معاصی در جامعه و تأثیرگذاری گناه در بافت اجتماعی. اینجاست که باید عرض کنیم؛
خانم‌ها!
وقتی جامعه از مسیر انسجام، اقتدار، عظمت، رشد، پیشرفت و تأثیرگذاری خارج می‌شود، آهسته‌آهسته منفعل می‌گردد.
جامعه‌ای که منفعل شد، دیگر فقط برای «قضیه‌ی غزه» بی‌تفاوت نیست؛
بلکه حتی به همسایه‌ی خودش هم فکر نمی‌کند.
همسایه‌اش گرسنه است؟! می‌گوید: «به من چه!»
در خانه‌ی همسایه‌اش درگیری و دعواست؟! می‌گوید: «ربطی به ما ندارد!»
در کوچه، مشکلات متعدد وجود دارد، اما وقتی جامعه بی‌عفّت شد، آدم‌های آن جامعه می‌گویند: «به ما چه!»
دو نفر با هم دعوا می‌کنند، جنگ می‌کنند، زخمی می‌شوند، کشته می‌شوند، خانه‌ها آتش زده می‌شود…
اما آدمی که در آن جامعه‌ی بی‌عفّت زندگی می‌کند، کاملاً بی‌خیال است. اصلاً برایش مهم نیست چه اتفاقی در برابر چشمانش، در کوچه‌اش، در محله‌اش، در کل کشورش دارد می‌افتد! کاملاً بی‌تفاوت شده است.
اینجاست که دشمن، دقیقاً روی چنین جامعه‌ای حساب باز می‌کند. روی چنین جامعه‌ای چشم می‌دوزد.

بی‌عفتی و انفعال در افغانستان
ما در این زمینه، یک نمونه‌ی بسیار روشن و واضح در افغانستان داریم.
شما همه حتماً افغانستانی هستید،
شاید دوستانی از ایران هم در این جلسه حضور داشته باشند.
در ایران هم دشمن به‌شدت کار می‌کند تا جامعه را بی‌عفّت کند، خصوصاً جنجال‌هایی که در سال ۱۴۰۱ شمسی به وجود آمد، تماماً در راستای بی‌عفّت ساختن جامعه‌ی ایرانی بود.
خب، الحمدلله در ایران مراجع بزرگ حضور دارند، رهبر انقلاب وجود دارد، و کارهای اثرگذار بسیاری انجام می‌شود. مبارزات جدی در این عرصه در جریان است.
اما در افغانستان، متأسفانه دشمن خیلی جدی کار کرده است.
در طول ۲۰ سال گذشته، اگر هزینه‌هایی که دشمن برای بی‌عفّت کردن جامعه‌ی ما صرف کرده، بیشتر از بخش نظامی نبوده باشد، کمتر هم نبوده است. یعنی دشمن، هزینه‌های سرسام‌آور و هنگفتی برای بی‌عفّت ساختن جامعه ما صرف کرده است. نه فقط در دوران جمهوریت، بلکه حتی در زمان حکومت مجاهدین نیز این کار را کرده بودند.
سال ۱۳۷۵ شمسی بود، ما در «شهر نو» کابل، با یکی از همکاران‌مان در حال رفتن به جایی بودیم و پیگیری کارها بودیم. یک‌دفعه دیدیم مردم به‌ یک سمت خیابان خیره شده‌اند؛
گفتیم: چه خبر شده؟!
نگاه کردیم و دیدیم یک خانم با لباس ماکسی دراز و بدن‌نما در خیابان ظاهر شده است.
حتماً شما دوستان می‌دانید در افغانستان لباس ماکسی یعنی چه؟! لباسی‌ست که شاید در خانه قابل پوشیدن باشد، اما نه در خیابان. و این خانم، این لباس را با آن وضعیت رفتاری خاص پوشیده بود، و مشخص بود که برای نمایش آمده، نه برای رفت‌وآمد معمولی. چون زنی که در خیابان راه می‌رود، قاعدتاً باید چادر یا مانتو داشته باشد. اما این خانم با لباسی بسیار تنگ و چسبان، از بالا تا پایین، در مرکز شهر آزادانه راه می‌رفت.
این ماجرا در سال ۷۵ اتفاق افتاده؛ یعنی فقط چهار سال بعد از پیروزی مجاهدین.
از سال ۷۱ تا ۷۵ فقط چهارسال گذشته، و در آن زمان، حکومت آقای ربانی بر سر کار بود. در حالی که یک حکومت اسلامی حاکم بود، و تازه ما از جنگ و جهاد بیرون آمده بودیم، با بیش از یک میلیون شهید، تازه طعم پیروزی را چشیده بودیم… با این‌حال، در قلب پایتخت، شهر نو کابل، در مرکز شهر، یک زن با چنین پوششی، با آن رفتار، آزادانه در خیابان راه می‌رفت…
این، زنگ خطر بود!
خب معلوم بود که این‌ها سازمان‌یافته است.
در زمان جمهوریت، اصلاً مؤسساتی وجود داشت که جدا از فعالیت‌های ظاهراً اجتماعی یا فرهنگی، هدف اصلی‌شان بی‌عفت ساختن جامعه بود.
حتی برای برخی از خانم‌ها، ماهانه دالر می‌دادند!
به‌همین سادگی: «خانم! تو کاری نداشته باش، فقط همان لباسی را بپوش که ما می‌گوییم و در خیابان راه برو. هیچ کار دیگری هم لازم نیست بکنی!»
و این واقعیت تلخی‌ست که با چشم خود دیدیم. عکس‌هایش را دیدیم.
دو خانم کنار هم راه می‌رفتند، لباس حریر سفید بر تن داشتند. خب همه می‌دانید که لباس حریر سفید، بدن را کامل نمایان می‌کند.
اینجا جایش نیست که بیشتر توضیح بدهم، اما همین یک مورد نشان می‌دهد که چطور دشمن به‌شکل گسترده در راستای بی‌حجابی، بدحجابی و بی‌عفتی کار کرده است.
در دوره‌ی جمهوریت، این کارها نه تنها محدود نبود، بلکه به‌شدت سازمان‌یافته و برنامه‌ریزی‌شده بود.

بی‌عفتی و انفعال در سایر کشورهای اسلامی و فعالیت‌های سازمان یافته دشمن
اگر نگاه کنیم به سطح ایران، باز هم می‌بینیم که دشمن فعالیت‌های سازمان‌یافته دارد.
در کشورهای عربی هم اوضاع بهتر نیست.
عربستان که کاملاً از دست رفت.
وقتی در شهری مثل ریاض، آن هم نزدیک خانه خدا در مدینه منوره، مراکز رقص و آواز و پایکوبی برگزار می‌شود، وقتی زمینه‌های فحشا و فساد عمومی در آن کشور به‌طور گسترده و سازمان‌یافته شکل می‌گیرد، باید فهمید که چقدر اوضاع خطرناک شده است.
دبی، امارات، کویت، بحرین، اردن، مصر…
هر کدام از این کشورها را بررسی کنید، می‌بینید که در زمینه‌ی عفت عمومی، حیا، اخلاق اسلامی و حساسیت دینی، وضعیت نگران‌کننده‌ای دارند.
و طبیعی است که وقتی در جوامع اسلامی عفت از بین برود، انفعال به‌وجود می‌آید. این انفعال، یعنی همان «بی‌تفاوتی» که امروز شاهدش هستیم.
ترکیه را نگاه کنید.
همه می‌دانند که وضعیت فرهنگی و اخلاقی ترکیه در چه حال است.
و این وضعیت باعث می‌شود که حتی نسبت به همنوع خودمان بی‌تفاوت شویم.
یعنی چه؟!
یعنی دیگر نه بحث اسلام مهم است، نه مذهب، نه مکتب. فقط این مهم است که «خود ما راحت باشیم». مهم نیست همسایه‌مان گرسنه است یا سیر، بیمار است یا سالم، زنده است یا مرده.
می‌گویند: «به جهنم! مهم این است که شکم من سیر باشد، من راحت باشم، به من چه که دیگران چه می‌کشند…»
و این دقیقاً همان نتیجه‌ای‌ست که دشمن می‌خواهد به آن برسد. یک جامعه‌ی اسلامی بی‌تفاوت، بی‌تأثیر، بی‌اراده، بی‌غیرت اجتماعی.
وقتی این حالت به‌وجود آمد،
دیگر برای غزه هم کسی دل نمی‌سوزاند.
وقتی در خود کابل یا مشهد یا ولایت‌های خود ما ظلمی شود،
کسی نمی‌گوید: «چه شده؟!»
فقط می‌گوید: «به من چه!»
خب حالا ببینید در سطح دنیای اسلام چه وضعی داریم…
ما کاری به غرب و شرق نداریم. وضع آن‌ها مشخص است.
در اکثر کشورهای غربی و شرقی امروز در برابر اسلام ایستاده‌اند. اما مصیبت بزرگ‌تر این است که خودِ کشورهای اسلامی، متأسفانه آلت دست دشمن شده‌اند.

حجاب، اولین گام در مسیر ایجاد عفت در جامعه
بنابراین است؛ خواهران گرامی!
اگر بخواهیم جامعه‌ای فعال، بانشاط و آگاه به مباحث اسلامی و ارزش‌های دینی بسازیم، باید در راستای فراهم کردن اسباب و شرایط عفت تلاش کنیم.
اولین و مهم‌ترین گام در این مسیر، مسئله حجاب است.
برخی فکر می‌کنند حجاب موضوعی سطحی یا کم‌اهمیت است، اما این‌طور نیست.
کسانی که در جامعه اسلامی حجاب را رعایت نمی‌کنند و یا خودشان مروج بی‌حجابی و بدحجابی هستند، باید بدانند که خون‌هایی که در غزه ریخته می‌شود، ناشی از بی‌تفاوتی و بی‌توجهی همین افراد است.
بی‌حجابی و بدحجابی، چه در دنیا و چه در آخرت، تاثیرات منفی فراوانی دارد. فعل و انفعالات ناشی از بی‌حجابی، زمینه‌ساز بسیاری از مشکلات اجتماعی و فردی است.
همه ما تاثیر حجاب را در زندگی شخصی، اجتماعی و همچنین در سرنوشت آخرت خود به خوبی درک کرده‌ایم. ما همه روزی خواهیم مرد و در آن جهان مورد حساب و کتاب قرار خواهیم گرفت.
پس، خواهران عزیز!
سعی کنید در این دنیا علاوه بر حفظ همه ارزش‌ها، اولین سنگری که باید حفظ شود، حجاب، عفت و حیا است.
گاهی در خانه‌ها دیده می‌شود که مادر یا خواهر با لباس‌های نامناسب در حضور پسر جوان هستند. اگرچه از نظر شرعی محرم‌اند، اما حدود و احکامی دارد که باید رعایت شود. این وضعیت، زمینه‌ساز فسق، فجور و فحشا می‌شود. حتی اگر پسر هنوز به سن بلوغ نرسیده باشد، این مسائل روی تربیت او تاثیر منفی خواهد گذاشت.
تربیت درست باید از خانه آغاز شود؛
دختر کوچک باید از همان کودکی با حجاب آشنا شود، نه اینکه بگوییم «بچه است، بگذار بچگی کند.»
اگر امروز نسبت به حجاب بی‌توجه باشیم، در واقع به خون مردم غزه بی‌اعتنایی کرده‌ایم. اگر نسبت به عفت و حیا در جامعه بی‌توجه باشیم، به مبارزات برادران و خواهران فلسطینی، یمنی، لبنانی و دیگر کشورهای اسلامی پشت کرده‌ایم. باید در زندگی خود مبارزه کنیم تا اهداف استکبار جهانی شکست بخورد و نتوانند جامعه ما را به بی‌عفتی و بی‌تفاوتی بکشانند.

اولین گام حمایت از غزه، حساسیت در عرصه حجاب و عفاف است
امروز در غزه مشکلات بسیار جدی وجود دارد، اما شما خانم‌ها همینجا جمع شده‌اید تا از زنان و کودکان غزه حمایت کنید.
از این تریبون اعلام می‌کنیم که در همه عرصه‌ها کنار برادران و خواهران فلسطینی هستیم و اولین گام حمایت ما، حساسیت و تلاش فعال در عرصه حجاب و عفت است.

والسلام علیکم و رحمه الله.

لینک کوتاه

برچسب ها

ناموجود