- تاریخ انتشار : سهشنبه 22 آوریل 2025 - 5:30
- کد خبر : 584 چاپ خبر

افق روشن در گسترش روابط سیاسی افغانستان با کشورهای همسایه/ امریکا در افغانستان خلع سلاح شده و اقتدار واقعی از درون شکل میگیرد
کارشناسان سیاسی در گفتگوی ویژه با خبرگزاری صدای افغان (آوا) در دفتر کابل، گسترش روابط سیاسی افغانستان با کشورهای همسایه، بویژه روسیه را، در افق سیاسی کشور امیدوارکننده ارزیابی کردند. آنان همچنین تصریح کردند که امریکا در افغانستان خلع سلاح شده و اقتدار واقعی زمانی در عرصه بینالمللی حاصل میشود که نظام حاکم برخاسته از اراده تمامی اقوام ساکن در کشور باشد.
خبرگزاری صدای افغان(آوا)-کابل: در پی تعلیق ممنوعیت فعالیتهای امارت اسلامی از سوی دادگاه عالی روسیه، کارشناسان امور سیاسی در گفتگویی ویژه با خبرگزاری صدای افغان (آوا) در کابل، روز دوشنبه، ۱ ثور ۱۴۰۴، پیرامون تأثیرات این اقدام مسکو بر وضعیت سیاسی کشور و فرصتهای بهوجود آمده برای افغانستان و گسترش روابط میان دستگاههای دیپلماسی جهت به رسمیت شناخته شدن حاکمیت سرپرست افغانستان از سوی مراجع بینالمللی، اظهار داشتند که اگر موازنه روابط میان مسکو و کابل در قیاس با سایر قدرتهای منطقهای در نظر گرفته شود، چنین اقداماتی از سوی هر کشوری که باشد، به سود افغانستان و منطقه خواهد بود.
در این گفتگو، عبدالرضا سروش، کارشناس امور سیاسی، با بیان اینکه پس از استقرار دوباره حاکمیت امارت اسلامی در افغانستان، ارتباطات دیپلماتیک این نظام به صورت غیررسمی با کشورهای منطقه تعمیق یافته است، گفت: از جمله با پاکستان، ایران، کشورهای عربی و بویژه روسیه که در این اواخر شاهد گسترش قابل ملاحظه روابط با آنها هستیم.
به گفته او، اقدامات اخیر روسیه برای توسعه روابط سیاسی با افغانستان، پمپاژکننده یک حس مثبت در افق سیاسی کشور تلقی میشود و اگر از این فرصت بهدرستی بهرهبرداری شود، میتواند در ابعاد امنیتی، نظامی، اقتصادی و سیاسی، آیندهای روشنتر را برای افغانستان ترسیم کند.
وی یکی از شرایط مفید برای تعمیق روابط سیاسی افغانستان با روسیه را مدیریت موازنه ارتباطات دیپلماتیک با سایر کشورهای رقیب روسیه دانسته و افزود: اگر حاکمیت کنونی افغانستان روابط خود را با مسکو بگونهای تنظیم کند که کشورهای رقیب روسیه منافع خود را در خطر نبینند، قطعاً گسترش روابط سیاسی کابل با مسکو امیدبخش خواهد بود.

این آگاه مسائل سیاسی، کشورهای همسایه افغانستان همچون چین، روسیه، ایران و پاکستان را برخوردار از امتیازات پیشدستانه در حمایت از حاکمیت کنونی دانسته و تأکید کرد: اکنون فرصتی که کشورهای مزبور با گسترش روابط سیاسی و اقتصادی در اختیار دارند و میتوانند در ثبات منطقه و افغانستان نقشآفرینی مؤثر داشته باشند، هیچ کشور دیگری از آن برخوردار نیست.
وی با بیان اینکه با سقوط نظام جمهوریت و خروج امریکا از افغانستان، ایالات متحده میزان اثرگذاری خود را در تعیین سرنوشت سیاسی، امنیتی، اقتصادی و نظامی کشور از دست داده است، گفت: فرصتهایی که امریکا پیشتر از حیث نظامی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی در افغانستان داشت، امروز همه از دست رفته است و به نوعی امریکا در افغانستان خلع سلاح شده و بستر همکاریها بیشتر برای کشورهای منطقه و همسایه فراهم آمده است.
به گفته او، فضای سرشار از اعتماد که اکنون میان افغانستان و کشورهایی چون ایران، چین و روسیه شکل گرفته، بیانگر این است که دستگاه دیپلماسی کشور به این درک رسیده که افغانستان پیش از هر چیز نیازمند گسترش روابط با کشورهایی است که منافع مشترک دارند و ثبات آنها وابسته به ثبات افغانستان است.
آقای سروش دلیل برجستگی تأثیر کشورهای منطقه بر وضعیت سیاسی، امنیتی و اقتصادی افغانستان را همجواری، اشتراک منافع و در برخی موارد اشتراکات دینی و فرهنگی دانسته و افزود: اگر حمایتهای کشورهای منطقه و همسایه از افغانستان افزایش یابد، به طور قطع شاهد بهبود وضعیت سیاسی افغانستان در عرصه بینالمللی خواهیم بود.
در ادامه این گفتگو، محمدباقر سعیر، کارشناس مسائل سیاسی، با بیان اینکه در طول تاریخ معمولاً کشورهای توسعهنیافته تحت تأثیر قدرتهای بزرگ بینالمللی قرار داشتهاند، گفت: پس از جنگ جهانی دوم، افغانستان از جمله کشورهایی بوده که همواره از دو قدرت روسیه و امریکا در حضور بینالمللی خود تأثیر پذیرفته است.
به گفته او، همه کشورها سیاست خارجی خود را بر اساس منافع ملی تنظیم میکنند، از همین رو روسیه با توجه به شرایط منطقه، تلاش میکند تا تهدیدات بالقوه یا بالفعل از سوی رقبای منطقهای خود را از طریق برقراری روابط استراتژیک عمیق با افغانستان، بهنوعی مدیریت کند.
وی با اشاره به امتیازدهی برخی از قدرتهای رقیب روسیه به حاکمیت کنونی افغانستان در روزهای اخیر، گفت: از اینرو، مسکو نیز در پی آن است تا با تعمیق روابط خود با امارت اسلامی، تهدیداتی را که ممکن است در آینده از ناحیه حضور رقبای خود در افغانستان متوجه آن شود، کنترل و مهار کند.

این آگاه مسائل سیاسی، اقتدار افغانستان در عرصه بینالمللی را منوط به ایجاد حاکمیتی برخاسته از اراده همه اقوام ساکن در کشور دانسته و تأکید کرد: اگر حکومتها بتوانند از تمامی اقوام و اقشار ساکن در کشور در ترکیب ساختارهای حاکمیتی بهره ببرند و روحیه انسجام ملی ایجاد کنند، این مهم بسیار مؤثرتر از حمایتهای صرف سیاسی قدرتهای جهانی و منطقهای خواهد بود.
به گفته وی، فرصتهایی که از سوی کشورهای همسو با حکومت کنونی افغانستان فراهم میشود، گذرا و مقطعی است؛ بنابراین ضمن بهرهگیری امارت اسلامی از این فرصتها، باید در جهت ایجاد وحدت ملی و رسیدن به اقتدار ملی و بینالمللی، تلاش و فعالیت بیشتری انجام شود.
آقای سعیر با تأکید بر اینکه اساسیترین مؤلفه ثبات سیاسی در کشورها، نحوه توزیع قدرت در آن سرزمین است، گفت: در افغانستان با توجه به جامعهشناسی سیاسی موجود، نظامی میتواند نمایانگر اراده همه اقوام ساکن در کشور باشد که آحاد مردم، خود را در ساختارهای مختلف نظام مشاهده و احساس کنند.
وی با اشاره به نظام جمهوریت بیستساله در افغانستان گفت: «نظام جمهوریت طی بیست سال گذشته هرگز مورد قبول مردم افغانستان نبود و بر اساس تعامل و امتیازگیری افرادی چون فهیم، خلیلی و کرزی در هماهنگی با خلیلزاد، تعریف و شکل گرفت.»
گفتنی است که در بیش از سه سال گذشته، روابط اغلب کشورهای منطقه با نظام کنونی افغانستان به سطح تعاملات و مراودات رسمی رسیده، اما تاکنون از سوی هیچ کشوری بهطور رسمی به رسمیت شناخته نشده است.