• تاریخ انتشار : دوشنبه 30 دسامبر 2024 - 10:18
  • کد خبر : 250
  • چاپ خبر

مشروح سخنان حسینی مزاری در همایش سالگرد شهدای فرهنگ و رسانه/ از حمله اخیر پاکستان تا رسالت مرکز تبیان و وظایف امت اسلامی در مواجهه با اسرائیل

در این گزارش، مشروح سخنان رئیس مرکز تبیان را که در همایش باشکوه «شهدای ۷ جدی و نقش در صیانت از منافع دینی و شکست اشغالگری» که به مناسبت گرامی‌داشت از هفتمین سالگرد شهادت شهدای فرهنگ و رسانه در کابل برگزار شد، مطالعه می‌کنید. «هجمه‌های سه‌گانه که تشکیلات مرکز تبیان از ابتدای فعالیت خود با آن مواجه بوده است، اقدامات لازم حکومت، مردم و کشورهای منطقه در قبال حمله اخیر پاکستان و همچنین سه وظیفه مهم جهان بویژه امت اسلامی در قبال رژیم صهیونیستی»، موضوعاتی است که حسینی مزاری به صورت مبسوط به آنها پرداخته است.

خبرگزاری صدای افغان(آوا)-کابل: همایش باشکوه «شهدای ۷ جدی و نقش در صیانت از منافع دینی و شکست اشغالگری» به مناسبت گرامی‌داشت از هفتمین سالگرد شهادت شهدای «فرهنگ و رسانه» بعد از ظهر روز جمعه ۷ جدی به همت دفتر مرکزی مرکز تبیان، با حضور علمای دینی، شخصیت‌های سیاسی، فرهنگی و رسانه‌ای، اساتید دانشگاه و حوزه، خانواده‌های شهدا و جمع کثیری از اقشار مختلف مردم در بیت‌الشهدای هفتم جدی در کابل برگزار شد.
 رئیس مرکز تبیان در بخشی از سخنان خود در این مراسم حمله انتحاری به دفاتر مرکز تبیان و خبرگزاری آوا را نه اقدامی از سوی گروه تروریستی داعش بلکه طرح و هدایت‌شده توسط آمریکا و عناصر امنیت ملی دوران جمهوریت دانست و گفت: این حمله پوشش داعش داشت اما برنامه‌ریزی آن توسط آمریکا و اجرایش با همکاری امنیت ملی حکومت جمهوریت انجام شد. به گفته وی، دلیل اصلی این حملات، تأثیر گسترده مرکز تبیان در تنویر افکار عمومی و فرهنگ‌سازی دینی و ملی بوده است.
 وی همچنین خواستار انجام سه اقدام مهم از سوی کشورهای جهان بویژه امت اسلامی و اخصا شخصیت‌ها و جریان‌های انقلابی شد و گفت: اقدام اول اجبار اسرائیل به توقف جنایات است. اقدام دوم مطالبه غرامت و بازسازی مناطق آسیب‌دیده و اقدام سوم نیز تلاش جدی برای به محکمه کشاندن نتانیاهو و همکاران وحشی وی است.

متن کامل سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری در این همایش به شرح ذیل است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین. ثم الصلاة والسلام علی سیدنا محمد و آله الاطیبین. رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یسِّرْلی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یفْقَهُواْ قَوْلِی. اما بعد قال الله تعالی فی کتابه الکریم: «محمد رسول‌الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم.»
ابتدا سالروز شهادت شهدای هفتم جدی را به خانواده‌‌های معظم و معزز شهدا و شما خوبان حاضر در این جلسه تبریک و تسلیت می‌گویم. صحبت حول موضوع جلسه زیاد است و می‌توان مطالب متعددی عنوان کرد، ولی متاسفانه وقت تمام است. با توجه به اینکه بعد از صحبت من یک ویدیویی از حمله هفتم جدی پخش می‌شود لذا خیلی مختصر و فهرست‌ وار خدمت شما چند نکته را عنوان می‌کنم.
سیاست مرکز تبیان صیانت از ارزش‌های اسلامی و ملی است
نکته اول در رابطه با موضوع جلسه یعنی نقش شهدای هفت جدی در صیانت از منافع دینی و همچنین شکست اشغالگری است. جای شکی نیست که هر یک‌از شهدای هفت جدی از کادرهای برجسته و از عناصر فعال فرهنگی بودند و بر اساس سیاست‌های اصولی مرکز تبیان عمل می‌کردند. سیاست مرکز تبیان از همان ابتدا صیانت از منافع و ارزش‌های دینی و مقابله با هرگونه ظلم و زور و استبداد و استکبار و اشغالگری بود، حالا هم است.
محافظه‌کاری شخصیت‌ها و پافشاری مرکز تبیان بر اصول دینی در اوج تسلط فرهنگی غرب
در حقیقت مرکز تبیان اولین تشکل و تنها تشکلی بود که در افغانستان بعد از حمله آمریکا و اشغال کشور توسط غربی‌ها، در مسیر مبارزه با استراتژی غرب حضور جدی داشت؛ یعنی در همان زمانی که فرهنگ غربی بر افغانستان مسلط بود و حتی خیلی از مجاهدان و مبارزانی که در عرصه جهاد زحمت کشیده بودند جرأت نداشتند بگویند ما مجاهد بودیم و یا حالا هستیم، و یا برخی از کسانی که ریش بلند داشتند ریش خود را کوتاه کردند و کسانی که ریش کوتاه داشتند ریش خود را تراش کردند و نیکتایی زدند و بر سر سفره‌های شراب نشستند و با نامحرم دست دادند و سعی کردند که خود را به گونه‌ای جلوه بدهند که فضای آن زمان بپسندد و غرب‌زده‌ها خوشحال شوند که فلان آقا دیگر به سمت سکولاریزه شدن پیش می‌رود. آن زمان از روحیه و شعار اسلامی و دینی چندان خبری نبود.
احزابی که حتی مراسم مذهبی برگزار نمی‌کردند
من در سال ۸۰ و از اول سال هشتاد و یک اینجا بودم و در اجلاس لویه‌جرگه اضطراری که منجر به انتخاب دولت انتقالی اسلامی شد شرکت داشتم و با اکثر شخصیت‌های سیاسی، فرهنگی و علما در ارتباط بودم و می‌دیدم که چقدر محافظه‌کاری حتی در میان جمعیت مجاهدان ما، علمای ما و حوزات علمیه ما وجود داشت. آنان از گذشته‌ی خود حرف نمی‌زدند. در رابطه با مباحث اسلامی هم به صراحت حرف زده نمی‌شد. در رابطه با بحث مکتب و مذهب و امثال آن نیز گپ زده نمی‌شد. برخی از احزاب قدرتمند و دهن‌پُرکن، برگزاری مجالس مذهبی را از طرف حزب ممنوع اعلام کرده بودند و اگر یگان شخصیت مسلمان در آن حزب گاهاً اقدام به برگزاری مجلس می‌کرد مجازات می‌شد و حتی مجبور به فاصله گرفتن از حزب می‌‌گردید.
مرکز تبیان و مبارزه همیشگی بر ضد اشغال و استکبار
مرکز تبیان حتی در یک چنین شرایطی هم از اصول خود عدول نکرد. همان اصولی که قبل از جمهوریت داشت، همان اصولی که در زمان حکومت اول طالبان داشت و همان اصولی که در زمان جهاد و اواخر جهاد و همزمان با پیروزی جهاد و در زمان حکومت مجاهدین داشت؛ همان اصول را روی دست گرفت و به پیش‌ برد. ما افتخار می‌کنیم که در زمان جمهوریت بنیان‌گذار طرح گفتمان انقلاب اسلامی و ترویج تفکر و اندیشه اصیل دینی در افغانستان بودیم. ما از همان زمان بدون رعایت هیچ قید و بندی و مباحث مسلط غربی، در مسیر آنچه‌ خداوند و اسلام و ائمه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) می‌گویند حرکت کردیم و در برابر اشغال مبارزه نمودیم.
جستجوی بخش کوچکی از فعالیت‌های مرکز تبیان در موتورهای جستجوگر
مرکز تبیان اولین تشکل و به عبارت دیگر تنها تشکلی بود که در عرصه فرهنگ و رسانه و اجتماع، مبارزات جدی ضد استکبار و ضد اشغال و ضد سیاست‌های غربی روی دست گرفت و در جهت صیانت از مرز‌های دینی مجاهدت کرد و در همه‌ عرصه‌ها حضور فعال داشت. شما بروید گوگل و سایر موتور‌های جستجو را سرچ کنید؛ کارهایی که مرکز تبیان کرده است را ببینید. در همین ویدیو که بعد از صحبت‌ من پخش می‌شود شما بخش‌های کوچکی از فعالیت‌های مرکز تبیان را خواهید دید.
سه اقدام غربی‌ها در قبال مرکز تبیان
ما وقتی فعالیت‌های مرکز تبیان را در سطح افغانستان و ایران و اجلاس‌هایی که در کشورهای خارجی در رابطه با افغانستان و مباحث اسلامی و مذهبی و مکتبی داشته است را مشاهده کنیم؛ می‌بینیم یک حرکت کاملا استثنایی بوده است. روی همین لحاظ بود که غربی‌ها روی ما تمرکز کرده بودند و سه تا کار با رهبری آمریکایی‌ها علیه مرکز تبیان روی دست گرفته شد.

اقدام اول غرب علیه مرکز تبیان: تبلیغات منفی و تهمت
کار اول تبلیغات بسیار گسترده علیه مرکز تبیان و علیه شخص خودم بوده است. شب‌ها میزهای گرد مفصل دایر می‌شد و موضوعش وابستگی حسینی مزاری به ایران و افراط‌کاری و حرکت ضد منافع ملی مرکز تبیان بود. در آن زمان تلویزیون‌های مختلف تا قبل از هفت جدی که عملیات انتحاری شد، کارهای گسترده‌ای علیه ما روی دست گرفتند. حتی از هر ولایت به نام هر ولایت و از آدرس یک ولایت سایت علیه ما ساخته شده بود و عکس‌های فتوشاپی ما را درست کرده بودند. بعد به یک شکلی می‌خواستند مرتبط بسازند که آقا مثلا من فلان وقت با فلان آقا نشسته‌ام، این آقا باز فلان وقت در یک جلسه‌ای با یک آقای دیگری بوده و آن آقا چند سال بعد وارد لشکر فاطمیون شده و با سردار سلیمانی ارتباط داشته است. این افراد با فلش‌های قرمز می‌آمدند بین این امور ارتباط می‌دادند، در نتیجه معنایش اینکه حسینی مزاری مرتبط با فاطمیون است و مرتبط با جریان‌های ضد اهل سنت و سردار سلیمانی و فلان و بهمان است.
ادعای سخنگوی امنیت ملی وقت در مورد روزنامه انصاف
حرکت‌های این‌چنینی در سطح افغانستان به صورت خیلی وسیع و گسترده و سازمان یافته صورت می‌گرفت و سعی داشتند اعتبار و تاثیرگذاری ما را در سطح افکار عمومی پایین بیاورند. در سال ۹۱ شمسی در یک همایش در وزارت اطلاعات و فرهنگ که سخنرانش سخنگوی امنیت ملی آن زمان به نام آقای مشعل بود برگزار شد،. ایشان در سخنرانی خود می‌آید روزنامه انصاف را روی دست خود می‌گیرد و می‌گوید که این روزنامه در تهران صفحه آرایی می‌شود و در کابل چاپ می‌شود.!
من همان زمان گفتم که آقای مشعل محترم بیا بلاخره هم تو را یک جای بازداشت بکند و هم من را در کابل بازداشت بکند، تا ثابت کنم سر مقاله همین روزنامه هنوز توسط خودم نوشته می‌شود یا کس دیگر از تهران برای ما روان می‌کند؟! چون روزنامه انصاف براساس اصول حرفه‌ای روزنامه نگاری، هم نوشتارش حرفه‌ای بود و هم صفحه آرایی‌اش خیلی مقبول بود بگونه‌ای که با روزنامه‌های ایران برابری می‌کرد، آنها فکر می‌کردند که مطالب این روزنامه در تهران آماده و سپس صفحه‌آرایی می‌شود و بعد در کابل چاپ می‌شود. آقای مشعل ادعا می‌کرد که این روزنامه با مدیر مسئولی حسینی مزاری وابسته به ایران است و همچنان خبرگزاری صدای افغان (آوا).
روزنامه انصاف و خبرگزاری آوا در صدر سخنان سخنگوی امنیت ملی وقت
این دو تا رسانه در صدر صحبت‌های سخنگوی امنیت ملی بود. ببینید که سخنگوی یک نهاد بسیار مهمِ یک نظام بجای اینکه بیاید با ما صحبت بکند و دوستانه گپ بزند و اصل ماجرا را از طریق خود من دریابد که آقا چی‌کار می‌کنید و چی‌کار نمی‌کنید، می‌آید در سطح ده‌ها رسانه این سخنان را مطرح می‌کند.! یک وقت همان زمان تهران بودم. یکی از دوستان گفت آقای مزاری ببینید  علیه شما چه خبر است، گفتم چه خبر است؟! گفت بی‌بی‌سی هر نیم ساعت علیه شما خبر پخش می‌کند! سریع رفتم دفتر ماهواره را روشن کردم دیدم که هم بی‌بی‌سی و فاکس نیوز و هم سایر تلویزیون‌های غرب با زبان‌های انگلیسی، عربی و فارسی روزنامه انصاف روی دست‌شان و نام خبرگزاری سر زبان‌شان و تبلیغات خیلی وسیع و گسترده و هولناکی علیه مرکز تبیان و خبرگزاری صدای افغان و روزنامه انصاف انجام می‌دهند.
پرسش مهمی که افکار عمومی باید از آقای مشعل می‌کرد
بلافاصله آمدم در کابل مجلس گرفتیم و سخنرانی کردم و جواب آقای مشعل را از همین کابل در همین‌جا دادم که آقای محترم تو داری کار اشتباهی را مرتکب می‌شوی. اینها برای این بود که اعتبار مرکز تبیان و اعتبار حرکت رسانه‌ای ما را در سطح افکار عمومی پایین بیاورند تا افکار عمومی حرف‌های ما را دیگر قبول نکند. ببینید افکار عمومی که اینقدر تحت تأثیر گسترده‌ تبلیغات قرار می‌گیرد که برفرض مثلا آقای مزاری وابسته به ایران باشد که یک کشور اسلامی است، همین افکار عمومی ذهن‌شان اینقدر درگیر و مصروف شده که سوال نمی‌کند که آقای مشعل تویی که وابسته به ۴۶ کشور کفر و نفاق هستی تو می‌آیی به آقای مزاری اتهام می‌بندی؟!
کسانی که به ۴۶ کشور کفر وابسته بودند، به ما تهمت وابستگی می‌زدند!
آخر کسی بیاید من را وابسته بگوید که خودش وابسته نباشد. یک آدمی یا یک نهادی یا یک نظامی که خودشان دست پرورده ۴۶ کشور خارجی بودند و زمینه حضور و نفوذ آمریکا بر تمام ابعاد کشور را فراهم کرده بودند این‌ها می‌آمدند می‌گفتند آقای مزاری وابسته‌ به یک کشور خارجی است.
و حالا هم مخالفین امارت اسلامی
مثل حالا که مخالفان امارت اسلامی در سطح دنیا تبلیغات می‌کنند و یکی از اتهامات‌شان این است که امارت اسلامی وابسته به پاکستان است.
من در یک مقاله سال ۱۴۰۱ نوشتم و گفتم شما صلاحیت این را ندارید که بگویید امارت اسلامی وابسته است، چرا؟! به ‌خاطر اینکه خود شما وابسته به ۴۶ کشور بودید، همین حالا وابسته هستید و دست‌تان پیش فرانسه و آمریکا و اسرائیل دراز است و از آنان امکانات می‌گیرید که بیایید علیه افغانستان به گفته خودتان مقاومت بکنید!، بعد شما می‌آیید امارت اسلامی را می‌گویید وابسته است؟!
لذا تبلیغات و هیاهوی غول‌های رسانه‌ای جهان، ذهن‌ها و افکار مردم را تخدیر می‌کند و متوجه این می‌سازد که بله راست می‌گوید بخدا این طالبان وابسته به پاکستان است و ما خبر نداشتیم! بعد از خود همین قدر سوال نمی‌کنیم؛ خب آقای محترم شما که به اصطلاح این‌ها را متهم می‌کنید به وابستگی به پاکستان، خودت وابسته به کجا هستی؟! خودت همین حالا کجا هستی؟! خودت تابعیت کجا را داری و چگونه کار می‌کنی؟!

اعضای مرکز تبیان در اوج هجمه‌های تبلیغاتی و انفجارها در صحنه بودند
به هر حال از زمین و هوا و از چپ و راست و از پس و پیش و از همه جا تبلیغات بسیار سنگین و سهمگین علیه مرکز تبیان و خبرگزاری و همکاران ما جریان داشت. شما ببینید که یک تشکیلات مردم نهاد که پشتوانه دولتی و حاکمیتی ندارد و در یک کشوری که مال خودش است و زادگاه همه اعضا و عناصر فعالش است، در همان کشور از طرف یک نظام کوبیده می‌شود! مرکز تبیان به عنوان یک جریان فعال در چنین شرایطی بیست سال دوران جمهوریت را سپری کرده و به مبارزات خودش ادامه داده است و بعد نسل بسیار قدرتمند و توانمندی تربیه می‌کند که در همان زمان‌هایی که هی مساجد و مراکز زیارتی و مدارس زده می‌شد، این‌ها در صحنه حضور جدی داشتند.
اعضای مرکز تبیان و حضور آگاهانه در میدان
البته زدن یک مسجد و صدها نمازگزار، آن اهمیت را نداشت که زدن عناصر مرکز تبیان اهمیت داشت. چرا؟! به‌ خاطر اینکه عناصر نمازگزار فقط به‌خاطر نماز به مسجد می‌رفتند و کدام حرکت مبارزاتی و یا شعاری دیگری نداشتند، اما عناصر مرکز تبیان با شعار ضد آمریکا و ضد استکبار در صحنه بودند. معلوم است که این‌ها در برابر یک هجمه بسیار قوی و قدرتمند قرار داشتند و هراس هم نداشتند.
خاطره‌ای از شهید ضیایی یک هفته قبل از حمله هفت جدی
به عنوان مثال یک هفته قبل از حمله انتحاری، در طبقه بالای دفتر بین همکاران مرکز تبیان جلسه‌ای بوده است. وقتی که جلسه تمام می‌شود شهید سید عندلیب ضیایی به بقیه می‌گوید که برادران یک لحظه دیگر هم بنشینید. سپس گفته است حملات انتحاری هی مرتب هر طرف صورت می‌گیرد و فردا ممکن است نوبت ما و شما باشد بیایید همدیگر را حلال بکنیم. بلند می‌شوند با همدیگر بغل‌کشی می‌کنند و همدیگر را می‌بخشند. این خودش نشانگر آماده بودن برای تقابل با دشمن است. این خیلی مهم است که یک مجموعه و جماعتی این‌گونه آمادگی داشته باشد. چنانچه حالا هم مرکز تبیان و اعضای آن این آمادگی را دارند که اگر این آمادگی را نمی‌داشتند تا حالا در صحنه باقی نمی‌ماندند. خب این حرکت اول دشمن علیه مرکز تبیان بود.
اقدام دوم غرب علیه مرکز تبیان: تطمیع ریاست و مسئولان آن
حرکت دوم هم تطمیع بود. خود امنیت ملی دعوت کرد و وعده وعیدهای آنچنانی داد که آقا فلان امکانات می‌خواهی چی می‌خواهی ما در خدمت هستیم. یکی دو جلسه اول در هوتل انترکانتینتال برگزار شد. جناب جنرال حساس گفت که آقای مزاری رییس صاحب یعنی رییس جمهور آقای کرزی و همچنان نبیل رییس امنیت ملی در جریان جلسه است. ثارنوال هم به نام ثارنوال حمید در جلسه بود. فقط همین تعداد، شما هر چه بخواهی، هر امکاناتی، هر شرایطی ما در خدمت هستیم به شرطی‌که همسو و همکار با ما باشید. یکی دو جلسه دیگر هم در همین کارته سه رفتیم بعد از آن هر چه زنگ زدند دیگر نرفتیم. بعد از آن بود که من سکرتر گرفتم. پیش از آن سکرتر نداشتم. تلیفونم را نزد سکرتر می‌گذاشتم و هرچه زنگ می‌زدند برای‌شان می‌گفت آقای مزاری نیست.
پیشنهاد همکاری امنیت ملی به مدیر مسئول روزنامه انصاف و عدم پذیرش وی
بقیه مسئولین ما را هم همین طور دعوت می‌کردند در فلان رستورانت و ترغیب و تشویق برای همکاری می‌کردند. حتی مدیر مسئول روزنامه انصاف را اینها گفتند که آقا ما ماهی دو هزار دالر برای شما می‌دهیم تا در داخل مرکز تبیان با ما همکاری کنید. این آقا گفته من حاضر نیستم. وقتی حاضر نشد گفتند حق نداری دیگر کار بکنی! این همکار ما قضیه را به اطلاع من که آن وقت مشهد بودم رساند. من آمدم کابل و با آن فرد تماس گرفتم و خیلی جدی گفتم که آقا این چه رسوایی و چه روندی است که یک نظام در رابطه با یک جریانی ‌که کاملا انقلابی اسلامی بوده و به دنبال منافع ملی و دینی مردم خودش است روی دست می‌گیرد. این دومین اقدامی بود که توسط دشمن انجام می‌شد. خیلی تلاش کردند اما حتی یک نفر از همکاران مرکز تبیان را نتوانستند جذب کنند.
اقدام سوم غرب علیه مرکز تبیان: توسل به خشونت و حذف فیزیکی
حربه و ابزار سوم و نهایی‌‌شان برخورد خشونت آمیز بود. حمله انتحاری دفاتر ما در کابل کار داعش نبود بلکه در پوشش داعش و به نام داعش اعلام شد. حمله انتحاری که اینجا صورت گرفت توسط طرح و حمایت و هدایت امریکایی‌ها و اجرای‌ عناصر امنیت ملی دوران جمهوریت بود. به خاطر اینکه مرکز تبیان و عناصر مرکز تبیان در راستای حفاظت از ارزش‌های دینی و تنویر افکار عمومی یا جهاد تبیین کار گسترده می‌کردند و حرکتشان هم فرهنگ‌ساز شد نه فقط در کابل بلکه در سایر ولایات. مرکز تبیان چه در بحث روز قدس، چه در سایر مباحث دینی و فکری تاثیرگذار بود. در نهایت آمدند این حرکت تروریستی را انجام دادند. خواهران و برادران! اگر مرکز تبیان باز در ۲۰ حوت سال ۱۴۰۱ در مزار شریف مورد حمله قرار می‌گیرد و بمب در جلسه منفجر می‌شود و چهل نفر شهید و زخمی می‌دهیم، بهای همین فکر و اندیشه است. اگر ما امروز در معرض هرگونه هجمه و تبلیغات قرار می‌گیریم و فضای مجازی و فضای حقیقی میدان تهمت و توطئه و هر آنچیزی‌ که شما می‌بینید است این‌ها کار دشمن است.
مرکز تبیان بهای حضور در صحنه مبارزاتی خود را پرداخت
ما تاوان اندیشه خود را ندادیم بلکه این بهای کار ما است. وقتی شما در صحنه بودید کار درست انجام دادید دشمن زورش این است که بیاید برای خراب کردن چهره شما و برای از تاثیر انداختن حرکت شما تبلیغات بکند و انواع و اقسام توطئه‌ها و تحقیرها و تهمت‌ها را به شما بچسباند. به فضل الهی اگرچه ممکن است از نظر مادی به ما ضرباتی زده باشد، چون این دفتر تخریب شد، سال‌ها خراب ماند تا اینکه ترمیم کردیم و هنوز هم وسایل و امکانات دفتر ما نا تجهیز مانده است و تجهیزات آنچنانی نداریم؛ دفتر مزار ما همچنان در حال تخریب مانده که البته در این اواخر تازه ترمیمات سالون تمام شده، اما تجهیزاتش هنوز مانده است. این‌ها بهای حرکت فکری ما است.
مرکز تبیان به حول قوه الهی با قدرت در صحنه خواهد ماند
قطعا ما در این مسیر خواهیم ماند. چون کسانی‌که پیرو دین اسلام و پیامبر آن باشند در برابر دشمنان شدیدالبرخورد هستند و در راستای ایجاد وحدت و هماهنگی در میان خودشان به ‌صورت جدی کار می‌کنند و مرکز تبیان این خصیصه را دارد که “ان اعبدو ‌الله واجتنبوا الطاغوت” در راستای عبادت خدا و اجتناب از طاغوت تا هنوز حرکت کرده و در آینده هم به حول و قوه الهی حرکت خواهد کرد.
پاکستان از دخالت‌های خود در امور افغانستان پند نگرفته است
نکته دوم در رابطه با حمله پاکستان به افغانستان است که حرکت بسیار زشتی است. متاسفانه پاکستان از ده‌ها سال دخالتی‌ که در امور افغانستان داشته پند نگرفته است. پاکستانی‌ها هی می‌خواستند آتش را در کشور روشن کنند اما غافل از این‌که آخر دود این آتش چشمان خودشان را هم خواهد سوزاند. حالا شما وضعیت پاکستان را می‌بینید گروه‌های مبارزی‌ که علیه حکومت پاکستان مبارزه می‌کنند و هر روز ترور و انفجار است، همان شرایطی است که قبلا در افغانستان سازمان داده بودند. پاکستان امروز آمده کشور ما را بمباردمان می‌کند.
وظیفه حکومت و مردم در قبال حمله پاکستان
من از حکومت افغانستان می‌خواهم که با استفاده از هر وسیله و امکاناتی در برابر توطئه‌ها و دسایس پاکستان بإیستد و در جهت توقف حملات و گرفتن خسارت و غرامت از پاکستان به‌صورت جدی از طریق مجامع جهانی اقدام بکند. دوم از مردم افغانستان جدا می‌خواهم که با استفاده از هرگونه امکاناتی‌که در دست‌شان است ابراز انزجاز نموده و این حمله را محکوم بکنند و در کنار حاکمیت حضور جدی داشته باشند تا وحدت و انسجام ملی حفظ شود و اقتدار پیدا بکند تا اقتدار ما باعث جلوگیری از دخالت بیگانگان شود.

وظیفه جامعه جهانی بویژه کشورهای منطقه در قبال حمله پاکستان
همچنان از مجامع جهانی، از سازمان ملل، از شورای امنیت و از کشورهای همسایه می‌خواهم که جدّا در کنار دولت و مردم افغانستان قرار بگیرند و در برابر پاکستان اقدام جدی بکنند. نا امنی در افغانستان، فروپاشی حاکمیت در افغانستان، ضربه خوردن شیرازه زندگی در افغانستان و از بین رفتن انسجام ملی در افغانستان قطعا به ضرر ایران است، به ضرر کشورهای آسیایی مرکزی است، به ضرر روسیه است، به ضرر چین است، به ضرر هند است، بخصوص این‌‌ کشورها در منطقه بایستی در کنار حاکمیت افغانستان و در برابر پاکستان قرار بگیرند. ما به شدت این حمله را محکوم می‌کنیم چنانچه دو روز قبل در این قسمت بیانیه دادیم.
اسرائیل توحش و بربریت را به حد اعلی رسانده است
نکته سوم در رابطه با وحشی‌گری‌های اسرائیل است. اسرائیل توحش و بربریت را به حد اعلی رسانده است. نزدیک به پنجاه هزار شهید در غزه روی دست امت مسلمه گذاشته است. در غزه از لحاظ زیرساخت‌ها چیزی باقی نمانده است. بیشترین این شهدا کودکان و زنان هستند. در لبنان ببینید که چه جنایات هولناکی را مرتکب شده‌اند. علیه یمن دیشب با صد هواپیما رفتند مکان‌های زیر ساختی یمن را مورد حمله قرار دادند از جمله میدان‌ هواییِ ملکی، کاش میدان هوایی نظامی می‌بود، میدان هوایی ملی یمن را زدند.
با پذیرش رسمی مسئولیت ترورو شهید هنیه از سوی اسرائیل، اکنون توپ در میدان شورای امنیت است
از همه بدتر، اسرائیل ترور شهید هنیه را در تهران رسما به عهده گرفت و گفت ما ترور کردیم. برای افکار جهانی به‌خصوص برای سازمان ملل و شورای امنیت سند بهتر و مهمتر از این چه می‌تواند باشد؟! حالا دیگر توپ در میدان سازمان ملل و شورای امنیت است. اگر این دو نهاد در برابر وحشی‌گری‌های اسرائیل نإیستند، قطعا خود این‌ها در جنایاتی‌ که اسرائیل‌ انجام می‌دهد شریکند و دست‌ این‌ها تا مرفق به خونی‌ که در غزه و جای‌جای جهان اسلام ریختانده می‌شود آغشته است. بنابراین سازمان ملل و شورای امنیت تا آبرویش نرفته و نزد افکار عمومی بی اعتبار نشده‌ بایستی اقدام بکند و این رژیم سفاک را سر جایش بنشاند.
سه اقدام مهم و ضروری امت اسلامی در مواجهه با اسرائیل
از همه مهم‌تر کشورهای اسلامی و مهم‌تر از کشورهای اسلامی ملل مسلمان و شخصیت‌ها و جریان‌های انقلابی هستند که اولاً بایستی از هر وسیله و امکاناتی بهره ببرند و در راستای جلوگیری از ادامه حملات اسرائیل کار بکنند و این رژیم سفاک منحوس را وادار بکنند که در برابر ملل مسلمان و حتی غیر مسلمان نباید اینقدر بی‌حیا و بی‌شرفانه جنایت کند. دوماً بایستی اسرائیل وادار شود که به مردم فلسطین، به مردم لبنان، به مردم یمن و حتی سوریه‌ای که عامل سقوط نظام و عامل هرج و مرج در سوریه بوده غرامت پرداخت بکند، هم غرامت به مردم برداخت بکند و به خانواده‌های شهدا پرداخت بکند و هم بازسازی جاهایی را که خراب کرده به عهده این رژیم منحوس گذاشته شود. سوماً بایستی با سازوکار قانونی و منطقی و مشروع که در اختیار شخصیت‌ها و جریان‌ها و حکومت‌ها و ملل است کاری بکنند که نتانیاهوی جنایتکار و افراد همکار‌ش دستگیر و به پنجه عدالت سپرده شوند و به مجازات برسند.
لزوم حمایت جدی افغانستان از فلسطین/ نتانیاهو صرفاً عروسک آمریکاست
ما نباید راحت بنشینیم و نگاه بکنیم که برادران و خواهران ما چگونه قتل عام می‌شوند. امروز اسرائیل حزب الله را زد، غزه را زد، نوبت سوریه رسید سوریه را هم به هرج ومرج کشاند، تنها برادران قدرتمند یمنی ما مانده‌اند، اگر آنان را از مسیر بردارد نوبت عراق است، عراق از بین برود نوبت ایران است. اگر در ایران مشکلی پیش بیاید فردا ما در امن و امانیم؟! نخیر! ما هم گوشت دم توپ هستیم. ما با توجه به امکانات دفاعی آنچنانی که نداریم، با توجه به نداشتن تسلیحات آنچنانی کاری نمی‌توانیم در برابر هجمه عظیم و سنگینی که تنها  اسرائیل نیست و کشورهای غربی و همه بلوک غرب با او هستند انجام بدهیم. اسرائیل عروسکی است که نخ کوک کردنش دست آمریکا است. سیاست امریکا است که امروز علیه لبنان، علیه غزه، علیه یمن، علیه سوریه، علیه عراق و علیه کشورهای دیگر اجرا می‌شود، منتها مجری‌اش نتانیاهو و چند تا جنایتکار دیگر است. اصل کار امریکا و فرانسه و انگلیس است.
نباید به خنده‌های مقامات آمریکایی دل خوش کرد
ما نباید دل خوش بکنیم که امریکا فلان و بهمان است. ما نباید به خنده‌های فلان مسئول آمریکایی دل خوش بکنیم چنانچه مخالفینی که امروز می‌خواهند علیه امارت اسلامی کار بکنند گوش به آواز هستند که کی مسئول امریکایی صدا بلند می‌کند و آماده پذیرفتن اینها می‌شود، بعد اینها با شوق و ذوق و با افتخار اعلام می‌کنند بلی فلان کس وزارت خارجه آمریکا از ما دعوت به عمل آورده است و ما می‌رویم بخیر برای مسائل افغانستان حرف می‌زنیم و صحبت می‌کنیم و…
سخن پایانی
اینها نکاتی بود که در این جلسه خدمت شما عنوان کردم. مطلب خیلی زیاد است و دیدن فیلم هم خیلی مهم است. از همه تقاضا می‌کنم که خواهران و برادران حتماً تشریف داشته باشند و فیلم ببینند. گرچه از موقعی که جلسات باید تمام می‌شد گذشت. ساعت ۴ باید جلسه تمام می‌شد. بیش از این وقت عزیزان را نمی‌گیرم.
برای شادی ارواح طبیه پیامبران الهی و ائمه معصومین علیهم الصلاة و السلام، شهدا و صلحا و فقها، شهدای اسلام، شهدای افغانستان، شهدای ۹ دلو مزارشریف شهید مصباح و هشت تن از یاوران‌اش، شهدای هفتم جدی این دفتر که در یک چنین روزی ساعت ۱۰ و خورده‌ای قبل از ظهر اتفاق افتاد و به شهادت رسیدند و شهدای ۲۰ حوت ۱۴۰۱ دفتر مرکز تبیان در مزارشریف و شادی ارواح طیبه درگذشتگان این جمع، رفع گرفتاری از امت مسلمه، رفع گرفتاری از مردم غزه و لبنان و یمن و سوریه و عراق و تمام کشورهای اسلامی و به خصوص دولت و ملت و مردم عزیز افغانستان، ایجاد وحدت و هماهنگی بین مردم ما و رفع مشکلات اقتصادی و شفای مرضای مومنین و مومنات به‌خصوص مرضای حاضرین و مورد نظر اینجانب رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الاخلاص والصلوات.
تصاویر همایش
گزارش خبری همایش

لینک کوتاه

برچسب ها

ناموجود